بخند مصنوعی !
شنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۴، ۰۸:۳۹ ب.ظ
- امروزم گذشت و کاری نکردی !
- انرژی ندارم . این روزا خیلی خستم .
- کوه میکنی ؟ یکم به خودت بیا ! با یه جنازه هیچ فرقی نداری .
- داری اوضاع رو بدتر میکنی .
- من یا تو ؟ میدونی چقدر کار سرت ریخته ؟ حالیت که نیست باز نشستی داری در و دیوار و نگاه میکنی .
- مغزم خستست !
- الکی گردنِ من ننداز ! من اصلا هم خسته نیستم . این بدنته که خستست . همش مالِ زیاد خوابیدنه .
- کاش خفه شی مغزِ عزیز !
- . . .
- آخیش . . .
پلکهایم را میبندم و دوباره به خواب میروم . امروز هم بالاخره مغزم را خفه کردم . تا فردا خدا بزرگ است ! روزهایم تکراری شده . . . " مغز " حق دارد . بیدارم اما در خواب به سر میبرم . چشمهایم بسته میشوند اما همه چیز را میبینم و میشنوم . روزهایم بطالتِ بدی دارد . حتی خندیدن های از ته دل هم فراموشم شده .
این روزها حسابی سگی است ! از همان روزهای نحس و شومی که دوست دارم زودتر بگذرد ! پس میخندیم به این روزها حتی اگر مصنوعی باشد !
- انرژی ندارم . این روزا خیلی خستم .
- کوه میکنی ؟ یکم به خودت بیا ! با یه جنازه هیچ فرقی نداری .
- داری اوضاع رو بدتر میکنی .
- من یا تو ؟ میدونی چقدر کار سرت ریخته ؟ حالیت که نیست باز نشستی داری در و دیوار و نگاه میکنی .
- مغزم خستست !
- الکی گردنِ من ننداز ! من اصلا هم خسته نیستم . این بدنته که خستست . همش مالِ زیاد خوابیدنه .
- کاش خفه شی مغزِ عزیز !
- . . .
- آخیش . . .
پلکهایم را میبندم و دوباره به خواب میروم . امروز هم بالاخره مغزم را خفه کردم . تا فردا خدا بزرگ است ! روزهایم تکراری شده . . . " مغز " حق دارد . بیدارم اما در خواب به سر میبرم . چشمهایم بسته میشوند اما همه چیز را میبینم و میشنوم . روزهایم بطالتِ بدی دارد . حتی خندیدن های از ته دل هم فراموشم شده .
این روزها حسابی سگی است ! از همان روزهای نحس و شومی که دوست دارم زودتر بگذرد ! پس میخندیم به این روزها حتی اگر مصنوعی باشد !
- ۹۴/۰۸/۱۶